۱۳ آبان نماد مبارزه با آمریکا
۱۳ آبان
وقایع مهم

1. تبعید امام خمینی
در سیزدهم آبان 1343 امام خمینی رحمة الله در پی اعتراضش به سیاست های حکومت پهلوی و از جمله تصویب لایحه کاپیتولاسیون توسط مأموران حکومت شاه، بازداشت و پس از انتقال از قم به تهران، به ترکیه تبعید شد. لایحه کاپیتولاسیون -که به مستشاران نظامی آمریکا و افراد وابسته به آنان در برابر قوه قضائیه ایران مصونیت می داد - استقلال ایران را زیر سؤال می برد. امام نه روز پیش از تبعید، در مراسمی که به مناسبت میلاد حضرت زهراعلیهاالسلام در منزلش برگزار شد، با ایراد نطقی، جنایات و مفاسد کاپیتولاسیون را تشریح کرد. در پی این روشنگری، امام خمینی رحمة الله در سپیده دم روز سیزدهم آبان توسط یک گروه از مأموران ساواک به سرپرستی سرهنگ مولوی رئیس ساواک تهران بازداشت شد و هنوز آفتاب از افق سرنزده بوده که با یک فروند هواپیمای نظامی از فرودگاه مهرآباد به ترکیه تبعید شد.
در پی تبعید امام خمینی رحمة الله علیرغم فضای خفقان، موجی از اعتراض ها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی دروس حوزه و ارسال طومارها و نامه ها به مراجع تقلید و سازمانهای بین المللی جلوه گر شد. آیت الله حاج مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در سیزدهم دی 1343 به ترکیه نزد پدر تبعید شد.
دوران تبعید امام خمینی رحمة الله به ترکیه بسیار سخت و شکننده بود. امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت منع شده بودند. محل اقامت اولیه امام، هتل بلوار پالاس آنکارا بود. اما فردای آن روز برای مخفی نگاهداشتن محل اقامت، امام را به محلی واقع در خیابان آتاترک منتقل کردند. چند روز بعد (21 آبان 1343) برای منزوی تر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباط، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در 46 کیلومتری غرب آنکارا انتقال دادند. در این مدت، امکان هرگونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده بود و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأموران اعزامی ایران و نیروهای امنیتی ترکیه قرار داشت. امام خمینی رحمة الله در مجموع یازده ماه در ترکیه به سر برد، تا اینکه ساواک با هماهنگی دولت ترکیه، ایشان را در سیزدهم مهر 1344 به عراق تبعید کرد.(پایگاه اینترنتی مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 31 شهریور 1389. (با اندکی اضافه) )
2. کشتار دانش آموزان
سیزدهم آبان 1357 و در روزهای اوج گیری انقلاب اسلامی ده ها نفر از دانش آموزان که برای انجام تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، هدف تیراندازی مأموران حکومت قرار گرفته و به شهادت رسیدند. به دلیل بسته بودن درهای دانشگاه هیچ یک از دانش آموزان نتوانستند از برابر آتش گلوله های مأموران بگریزند و این امر تلفات آنان را افزایش داده بود. این جنایت توسط دولت »آشتی ملی« شریف امامی صورت گرفت.
حادثه سیزدهم آبان 1357 بعد از حادثه هفده شهریور آن سال، دومین خونریزی عمده دولت شریف امامی بود؛ در حالی که عمر سیاسی این دولت از هفتاد روز تجاوز نمی کرد. ابعاد حادثه دانشگاه به حدی بود که وقتی در برنامه اخبار شبانگاهی گزارش تیراندازی مستقیم سربازان به روی دانش آموزان در دانشگاه، از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد، وزیر علوم بلافاصله استعفا داد و فردای آن روز کابینه شریف امامی نیز سقوط کرد. از آن پس، روز 13 آبان »روز دانش آموز« نامیده شد.(همان)
نقش آمریکا در کشتار 13 آبان
در یک سند خیلی محرمانه، که در تاریخ ششم آبان 1357، از وزارت امور خارجه آمریکا، به سفارت آمریکا در تهران ارسال شده بود، سایروس ونس وزیر پیشین آمریکا، چنین می نویسد:
وقت آن رسیده و بسیار مفید و لازم خواهد بود که شما بهترین تجزیه و تحلیل خود را در مورد عواقب و نتایج کوتاه مدت و دراز مدت »کاربرد یک سیاست مبتنی بر زور« برای باز گرداندن اعتصابیون به سر کارهایشان و تظاهرکنندگان از خیابان ها، برای ما بفرستید. می توان گفت در کنار چنین سیاستی، دربند کشیدن (کنترل) مطبوعات و دانشگاه ها و دستگیری تعداد زیادی از روحانیون و مخالفین مذهبی لازم است.(دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، ایران در انقلاب، تهران، مرکز نشر اسناد جاسوسی آمریکا، 1370 ش، ص226)
بر طبق مطالبی که »برژینسکی« در کتاب خود ذکر کرده، در روز دهم آبان، سفیر آمریکا در ایران به اتفاق سفیر انگلیس در ایران، با شاه ملاقات کردند و این دیدار موجب مخابره پیامی از جانب سفیر آمریکا شد که به تشکیل جلسه مهم »اتاق وضعیت اضطراری« کاخ سفید در تاریخ یازدهم آبان انجامید. برژینسکی در ادامه می نویسد:
من همان روز رئیس جمهور را از تلگرام سفیر مطلع کردم و به او [کارتر] گفتم که به عقیده من در صورتی که شاه نتواند اعطای امتیازات سازنده را با قدرت نمایی توأم کند، نابود خواهد شد... حس می کنم که شرایط، اقدام قاطع شخص او را برای اعاده نظم و اقتدار ایجاب می کند.(زبیگنیو برژینسکی، سقوط شاه، جان گروگانها و منافع ملی، ترجمه: منوچهر یزدانیار، تهران، کاوش 1362ش، ص 15 و 16)
در یک سند سرّی از اداره اطلاعات و تحقیقات وزارت خارجه آمریکا، خطاب به وزیر خارجه آمریکا، به تاریخ یازدهم آبان 1357، چنین آمده است:
بدون توجه به اینکه روند انتقال چگونه صورت می گیرد، مطمئناً سرکوب های کوتاه مدت برای پایان بخشیدن به ناآرامی ها ضروری است.(ایران در انقلاب، پیشین، ص 245)
در سند سرّی دیگری که از جانب سفیر آمریکا در ایران، برای وزارت امور خارجه آمریکا به تاریخ یازدهم آبان ماه 1357 ارسال شده، چنین آمده است:
هر راه حل نظامی بایستی لزوماً یک درگیری سخت با تظاهرکنندگان در خیابان ها و استادان که در دانشگاه تظاهرات می کنند، دانش آموزان و معلمان در مدرسه، رهبران مذهبی و پشتیبان بازاری آنها، چپی ها از همه نوع، و تعداد قابل ملاحظه ای از کارگران اعتصابی داشته باشد تا بتواند همه اعتصابیون را به سر کار باز گرداند. محدود کردن مطبوعات هم غیر قابل اجتناب است. انجام این عملیات به طور حتم هزاران دستگیری به دنبال خواهد داشت. که در میان آنها احتمالاً بسیاری از زندانیان سیاسی خواهند بود که در یکی دو سال اخیر آزاد شده اند. از آنجا که مخالفین آشکار کرده اند که آماده مقاومت به شیوه چریکی هستند، ارتش مجبور خواهد بود با خشونت های گسترده شهری و تروریسم مخفی خارج شهری، مقابله کند... ارتش باید قادر باشد نا آرامی ها را خارج از شهرهای بزرگ نیز کنترل کند.
برای جریانات شهری، پلیس و ساواک باید اختیارات بیشتری نسبت به آنچه در ماه های اخیر داشته اند، به دست آورند و شاید لازم شود که توسط دایره اطلاعات ارتش که مورد وثوق فرماندهی عالی ارتش است، یاری داده شوند. برای مؤثر واقع شدن راه حل نظامی، بایستی ایران را به کشور شدیداً کنترل شده ای، مانند ایران قبل از شروع برنامه اعطای آزادی های سیاسی در اواسط سال 1976، تبدیل نمود.... (همان، ص 251)
یک بار دیگر متن نامه فوق را مرور کنید تا بهتر پی ببرید که چه کسانی »درگیری سخت با تظاهرکنندگان در خیابان ها و سرکوبی استادان در دانشگاه ها و دانش آموزان و معلمان در مدرسه ها و رهبران مذهبی و کارگران اعتصابی« را مطرح کرده اند. برنامه »محدود کردن مطبوعات« را چه کسانی پیشنهاد داده اند و طرح »هزاران دستگیری« را و همچنین »افزایش اختیارات پلیس و ساواک« برای جنایت بیشتر توسط چه مقاماتی ارایه شده است؛ طرح »تبدیل ایران به یک کشور شدیداً کنترل شده« یعنی دچار یک حاکمیت مبتنی بر خفقان و دیکتاتوری و ترور و وحشت را چه کسانی ارائه کرده اند؟ و البته شرط موفقیت همه این طرح ها آن است که خونریزی افزایش یابد.
می بینید که چگونه داعیه داران »حقوق بشر« نسخه ای را که برای سرکوب آزادی خواهان شیلی و برقراری دیکتاتوری »پینوشه« جلاد پیچیده بودند، در ایران نیز برای محمدرضا پهلوی تجویز کردند و حکومت دست نشانده پهلوی نیز چه خوب دستورات دیکته شده از طرف اربابان آمریکایی اش را در روز سیزدهم آبان و روزهای پس از آن مو به مو به اجرا گذاشت.(حسین شاهد خطیبی، آمریکا، طراح کشتار 13 آبان و روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری، سایت لیلةالقدر، 31 شهریور 1389)
3. تسخیر »لانه جاسوسی«
سیزدهم آبان 1358 ساختمان سفارت امریکا در تهران توسط جمعی از دانشجویان معترض تصرف گردید. از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا زمان تسخیر سفارت امریکا در تهران دیپلمات های امریکایی مستقر در سفارتخانه از هیچ تلاشی در جهت مقابله با نظام نوبنیاد جمهوری اسلامی ایران فروگذار نمی کردند. تماس با سرکردگان گروه های ضد انقلاب، حمایت از شبکه های کودتا و براندازی در داخل کشور و تأمین مالی گروهک های تروریستی که در غرب و جنوب ایران به انفجار در لوله های نفتی و یا ایجاد ناامنی و بی ثباتی در مناطق کردنشین مشغول بودند، از عملکردهای مأموران سیاسی فعال در ساختمان سفارت امریکا بود. این حقایق در اسناد لانه جاسوسی نیز آمده است. بعضی از مقامات بلند پایه دولت کارتر پس از شکست وی در انتخابات 1359 ش. در خاطرات خود، به نقش نامطلوب و مخرب دستگاه حکومتی امریکا علیه ایران - که از طریق سفارتخانه آن کشور در تهران هدایت می شد - اقرار کرده اند. سفارت امریکا در تهران طی زمستان 1357 تا پائیز 1358 به مرکز فرماندهی عملیات جاسوسی و خرابکاری بر ضد جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود. سفارت امریکا زمانی توسط دانشجویان تسخیر شد که امریکا خواست مشروع ملت ایران در استرداد شاه و اموال و دارایی های بلوکه شده ایران را نادیده گرفت و حتی امکاناتی وسیع در اختیار فراریان حکومت شاه گذاشت تا تشکیلات خود را بر ضد انقلاب، سازماندهی و فعال کنند.(پایگاه اینترنتی مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 31 شهریور 1389)
تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران از ابتدا با حمایت امام خمینی مواجه گردید. امام تصرف لانه جاسوسی توسط دانشجویان را »انقلاب دوم« لقب دادند و در سخنانی، از این اقدام حمایت کرد:
شما می بینید که الآن مرکز فساد امریکا را جوان ها رفته اند گرفته اند، و امریکایی هایی هم که در آنجا بوده گرفتند، و آن لانه فساد را به دست آوردند و امریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند.(صحیفه امام، ج 10، ص 516)
علل دشمنی ها با آمریکا
1. حمایت از اسرائیل
اسرائیل بخشی از مسلمین را از خانه و دیار خود رانده است، آمریکا هم پشتیبان اصلی اوست. چنین کشورهایی به هیچ وجه لیاقت ندارند، از دوستی مسلمین برخوردار باشند. خدای بزرگ ما را از چنین دوستی نهی فرموده است:
إِنَّمَا ینْهَاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکم مِّن دِیارِکمْ وَظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ. (ممتحنه: 9)
خدا تنها شما را از دوستی با کسانی منع کرده است که با شما در دین پیکار می کنند و شما را از سرزمین تان بیرون رانده اند و [یا] به اخراج شما کمک کرده اند. هر کس چنین کسانی را دوست بدارد، از جمله ستمگران است.
2. ظلم و ستم
آمریکا به طور خاص در حق ملت بزرگ ما ستم هایی کرده است که برخی از آنها عبارت اند از:
× راه اندازی کودتای 28 مرداد 1332 و حمایت از رژیم مستبد پهلوی
× چپاول منابع اقتصادی، فرهنگی و انسانی کشورمان
× تهیه و تدارک انواع توطئه ها به منظور شکست انقلاب اسلامی: کودتای نوژه، راه اندازی و مداخله در جنگ تحمیلی، بلوکه نمودن دارایی های ایران، تحریم های اقتصادی، سیاسی، انحصار فن آوری های پیشرفته و تلاش برای متوقف نمودن پیشرفت های صلح آمیز هسته ای ایران و کارشکنی و ا خلال در روند سازندگی کشور، تروریست خواندن ایران، حمایت آشکار از فتنه گران، تجزیه طلبان و....
این دستور خدای بزرگ است که کوچک ترین تمایلی به ستمگران نشان ندهید.
وَلاَ تَرْکنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمْ النَّارُ.... (هود: 113)
و به کسانی که ستم کرده اند متمایل مشوید که آتش [دوزخ] به شما می رسد....
برخی را گمان بر این است که می توان با آمریکا کنار آمد. آری می توان کنار آمد اما به چه بهایی؟ بهای چنین کاری آن است که به دین آنها درآیی. این تصریح قرآن مجید است:
وَ لَنْ تَرْضی عَنْک الْیهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ... (بقره: 120)
یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند مگر وقتی که از کیش آنان پیروی کنی.
از این گذشته، باید دانست که از دلایل مهم ارسال پیامبران، مبارزه با طاغوت بوده است:
وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ. (نحل: 36)
و در حقیقت، در میان هر امتی فرستاده ای برانگیختیم [تا بگوید:] خدا را بپرستید و از طاغوت [فریبگر] بپرهیزید.
طاغوت کسی است که در برابر خدا می ایستد و از اجرای قوانین الهی خودداری می کند. دموکراسی، دیکتاتوری و الیگارشی (حکومت اقلیت بر اکثریت) سه چهره طاغوت هستند؛ زیرا در هیچ کدام از این سه نوع حکومت، احکام الهی اجرا نمی گردد. در دموکراسی، دیکتاتوری و الیگارشی فرض بر این است که خواست های یک فرد یا یک اقلیت و یا اکثریت اجرا می گردد؛ در حالی که خواست خدا جز در مردم سالاری دینی - که خواست اکثریت مردم در چهارچوب احکام الهی مدنظر قرار می گیرد - اجرا نمی گردد. حکومت آمریکا طرفدار دموکراسی سکولار یعنی بریده از دین است و چنین حکومتی مصداق طاغوت است و مبارزه با طاغوت، پیش نیاز ایمان به خداست:
فَمَنْ یکفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی.... (بقره: 256)
. .. پس هر که به طاغوت کافر شود و به خداوند ایمان آورد، قطعاً به دستگیره محکمی دست یافته....
آینده مبارزه ملت مسلمان ایران با استکبار جهانی و طاغوت، در سخن امام خمینی رحمة الله ترسیم شده است:
امروز جهان، تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخ های سفید و سرخ را از بین خواهند برد.... ان شاءاللَّه ملت بزرگ ایران با پشتیبانی مادی و معنوی خود از انقلاب، سختی های جنگ را به شیرینی شکست دشمنان خدا در دنیا جبران می کند و چه شیرینی بالاتر از اینکه ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر امریکا فرود آمده است. چه شیرینی بالاتر از اینکه ملت ایران سقوط ارکان و کنگره های نظام ستم شاهی را نظاره کرده است و شیشه حیات امریکا را در این کشور شکسته است و چه شیرینی بالاتر از اینکه مردم عزیزمان ریشه های نفاق و ملی گرایی و التقاط را خشکانیده اند.(همان، ج 21، ص 87 - 88)
پاسخ به برخی شبهات
آیا روابط با همه کشورهای کافر ممنوع است؟
خیر، خدای بزرگ ایجاد رابطه با برخی کفار را به صورت مشروط مجاز شمرده است. شرط این است که در دین با ما پیکار نکنند و مسلمین را از خانه هاشان آواره نساخته باشند:
لا ینْهاکمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یقاتِلُوکمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یخْرِجُوکمْ مِنْ دِیارِکمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطین. (ممتحنه: 8)
خدا شما را از کسانی که در [کار] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده اند، باز نمی دارد که با آنان نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید، زیرا خدا دادگران را دوست می دارد.
آیا می توان شخصا به آمریکا علاقه داشت و با او اظهار دوستی کرد؟
خیر! چنین کاری از نگاه قرآن مجید ممنوع است:
یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یتَوَلَّهُمْ مِنْکمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ. (مائده: 51)
ای کسانی که ایمان آورده اید، یهود و نصاری را دوستانِ [خود] مگیرید [که] بعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستی گیرد، از آنان خواهد بود. آری، خدا گروه ستمگران را راه نمی نماید.
آیا همه مشکلاتی که در جامعه موجود است زیر سر آمریکاست؟
در این باره باید گفت هر چند آمریکا نقش مهمی در ایجاد مشکلات برای جامعه اسلامی ما دارد اما همه مشکلات ناشی از توطئه های او نیست. در این باره، مقام معظم رهبری به روشنی می فرماید:
ما همه مشکلات را به گردن آمریکا نمی اندازیم، مشکلات ما از خودمان است، منتها دشمن از این مشکلات می خواهد حداکثر استفاده را کند، پدر کشور و ملت را در بیاورد، این را هم نگوییم؟! ما نمی گوییم اگر تورم هست، تقصیر آمریکا است، نه، اگر تورم هست، اگر کاهش قدرت خرید هست، اگر کمبود اشتغال هست، چه کسی گفته تقصیر آمریکاست؟ ما گردن آمریکا نمی اندازیم، این تقصیر خود ماست، تقصیر مسئولان است، اما اگر اسم آمریکا را می آوریم، اگر حرف آمریکا را می زنیم، می خواهیم بگوییم که گرگی کمین گرفته، پشت خم کرده که به شما حمله کند، از این غافل نباشید. به مسئولان می گوییم ضعف ها را برطرف کنید، به شما می گوییم که متوجه این دشمن باشید تا به شما حمله نکند.(مقام معظم رهبری، دیدار با دانشگاهیان شهید بهشتی، 22 اردیبهشت 1382، نرم افزار حدیث ولایت)
مبانی عقیدتی شعار مرگ بر آمریکا چیست؟
در فرهنگ و ادبیات اسلامی موارد متعددی یافت می شود که خداوند و بزرگان دین مشرکان، ظالمان و مستکبران را لعن و نفرین کرده اند و بر آنها مرگ فرستاده اند از جمله این آیات:
إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً. (احزاب: 57)
همانا کسانی که خدا و رسولش را آزار می دهند، خداوند در دنیا و آخرت آنان را لعنت می کند، و برای آنان عذاب خوارکننده ای آماده کرده است.
قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ. (بروج: 4)
مرگ بر آدم سوزانِ خندق. (مراد از آن کافرانی بودند که مؤمنان به خدا را در(ترجمه فولادوند)
گودال های پر آتش انداخته و می سوزانیدند.)(ترجمه خسروی)
قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکفَرَهُ. (عبس: 17)
مرگ بر انسان، چه کافر و ناسپاس است!(ترجمه انصاریان)
همچنین یکی از فروع دین »تبری« و بیزاری از دشمنان اسلام است که این بیزاری در زبان و عمل ظهور می یابد.(پرسمان: آبان 1388، شماره 82، به نقل از سایت حوزه)
آیا با مردم آمریکا نیز مانند دولت آمریکا دشمن هستیم؟
امام خمینی رحمة الله در پاسخ به چنین سؤالی از خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند در نهم آذر 1358 می فرماید:
ما اول باید حساب ملت امریکا را از دولت امریکا جدا کنیم. ما به هیچ وجه مقابل با ملت امریکا نیستیم... و ما به هیچ وجه ملت امریکا را تحقیر نکرده ایم.(صحیفه امام، ج 11، ص 162)
سخن آخر
در پایان بحث، به این سخنان امام خمینی رحمة الله اشاره می شود که فرمود:
چه در جنگ و چه در صلح بزرگ ترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهان خواران خصوصاً امریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند؛ لحظه ای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت امریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی صلی الله وعلیه وآله موج می زند. باید برای شکستن امواج طوفان ها و فتنه ها و جلوگیری از سیل آفت ها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم. ملتی که در خط اسلام ناب محمدی صلی الله وعلیه وآله و مخالف با استکبار و پول پرستی و تحجرگرایی و مقدس نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند و فنون نظامی و دفاعی لازم را بدانند؛ چرا که در هنگامه خطر ملتی سربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشد.(همان، ج 21، ص 195)
امام خمینی رحمة الله در ادامه بحث بالا بر ضرورت بسیج دانشجو و طلبه تأکید نموده از آنان می خواهد تا پاسدار اصل تغییرناپذیر نه شرقی و نه غربی در دانشگاهها باشند و از نفوذ ایادی شرق و غرب در دانشگاهها جلوگیری کنند.
لطف علی لطیفی پاکده (عضو هیئت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی )
نظر شما :